English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (1562 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
order U دستور سفارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
order U سفارش دادن دستور دادن
order U دستور دادن سفارش
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
Other Matches
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
indents U سفارش
enjoinment U سفارش
reference U سفارش
indent U سفارش
order U سفارش
indenting U سفارش
enjoins U سفارش کردن به
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
call the shots <idiom> U سفارش دادن
asking and ordering U درخواست و سفارش
enjoining U سفارش کردن به
indents U سفارش دادن
indenting U سفارش دادن
enjoined U سفارش کردن به
letter of recommendation U سفارش نامه
enjoin U سفارش کردن به
indent U سفارش دادن
Put in a good word for me. U سفارش من رابکن
processing of the order U انجام سفارش
engaged U سفارش شده
conditional order U سفارش مشروط
commendation U سفارش تقدیر
order format U قالب سفارش
order for goods U سفارش کالا
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
factory order U سفارش ساخت
order U سفارش دادن
outwork U سفارش به بیرون
blanket order U سفارش کلی
place an order U سفارش دادن
ordering U سفارش دهی
trial order U سفارش ازمایشی
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
acknowledgement of order تایید سفارش
back order U سفارش معوق
purchase order U سفارش خرید
send away for U سفارش دادن
modification order U سفارش اصلاحی
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
reorder level U سطح سفارش مجدد
reorder point U نقطه سفارش مجدد
indents U سفارش رسیده از خارج
open indent U سفارش خرید باز
bespeak U ازپیش سفارش دادن
lead time U زمان انجام سفارش
re order U سفارش دوم باره
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
reorder cost U هزینه سفارش مجدد
custom-made U سفارش داده شده
custom made U سفارش داده شده
reorder interval U زمان بین دو سفارش
dispatch order U سفارش حمل سریع
indents U سفارش درخواست کردن
ordered U سفارش داده شده
order processing time U زمان انجام سفارش
engages U از پیش سفارش دادن
indent U سفارش درخواست کردن
engage U از پیش سفارش دادن
outwork U سفارش به خارج از شرکت
to book something U چیزی را سفارش دادن
order time U زمان سفارش کالا
reorder U دوباره سفارش دادن
indenting U سفارش رسیده از خارج
indent U سفارش رسیده از خارج
order processing time U مدت انجام سفارش
indenting U سفارش درخواست کردن
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
order U سفارش دادن تنظیم کردن
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
a la carte U جداجدا سفارش داده شده.
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
order U سفارش دادن کالا یا جنس
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
addressing U در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
instructions U دستور
instruction U دستور
say-so U دستور
say so U دستور
regulation U دستور
formulas U دستور
formulae U دستور
program U دستور
prescription U دستور
order U دستور
rule U دستور
enjoinment U دستور
programs U دستور
prescriptions U دستور
commandments U دستور
commandment U دستور
direction U دستور
precept U دستور
precepts U دستور
commanded U دستور
formula U دستور
command U دستور
prescript U دستور
commands U دستور
recipes U خوراک دستور
directives U دستور دهنده
formulary U دستور نامه
field manual U دستور رزمی
programs U برنامه دستور
commandment U دستور خدا
execute statement U دستور اجرایی
to give instractions U دستور دادن
enforcement order U دستور اجرا
embedded code U دستور چاپگر
program U برنامه دستور
regulation U دستور قانون
programme U دستور نقشه
directs U : دستور دادن
commandments U دستور خدا
statement number U شماره دستور
recipe U خوراک دستور
blanket order U دستور کلی
laying instruction U دستور نصب
intuit U دستور دادن
superior order U دستور مافوق
job order U دستور کار
technical manual U دستور فنی
grammer U دستور زبان
gramarey U دستور زبان
programs U دستور کار
generative grammar U دستور زایشی
programmes U دستور نقشه
permission U دستور پروانه
Recent search history Forum search
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1در مورد فعلهای مجهول
2تعریف فونتیک چیست؟
2تعریف فونتیک چیست؟
1سلام
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com